ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی
آقا!
گلایه ای نیست!
این روسیاه زبان گلایه ندارد
اما...
سامرا که دیگر تمام خاطرات شما نیست
وتنهایی هایتان
وقتی که پای بر سر سراها می نهادید
اما...
سامرا که دیگر برای شما آشناست
و گنبد طلایی اش و مدفن مطهر امام عسگری
پدر بزرگوارتان
آقا
باور کنید...
این قلم...
با تمام آلودگی هایش
توان نوشتن ندارد
آقا خبر را می دانید!؟
گنبد طلایی سامرا را
دوش های ضریح تاب نیاورده اند
وطایفه متوکل
...بگذریم
امشب دلم هوای سامرا را کرده است.
1- چهارشنبه؛ سوم اسفند 84، بیست و سوم محرم 1427.
بامداد است؛ هنگام اذان صبح. همه جا تاریک است. انگار تمام تاریکى تاریخ یکجا جمع شده، انگار شب نمىخواهد چنبرهاش را از روى زمین جمع کند. ولولهاى شهر را فرا گرفته، عجیب وضعیتى است.
مىگویند عدهاى با لباس نیروهاى امنیتى عراق، وارد صحن حرم عسگریین علیهماالسلام شدهاند و پس از بستن دست و پاى خدام و نگهبانان حرم که اتفاقا آن شب برخلاف رویه معمول، تعدادشان خیلى کم بوده، دو بمب قوى را یکى در سرداب و دیگرى را زیرگنبد در کنار ضریح مطهر قرار دادهاند و به سرعت آنجا را ترک کردهاند و بعد ...
قسمتهاى زیادى از گنبد طلاپوش سامرا از بین رفت، یکى از گلدستهها فرو ریخت، سرداب ویران شد و قلبهاى بسیارى شکست. آن شب سامرا عزادار شد. نجف و کاظمین و کربلا و بقیع عزادار شدند، شیعه عزادار شد. آن شب بشریت براى همیشه تاریخ عزادار شد.
2- بررسى چرایى و علل وقوع این حادثه دردآلود و تلخ، جدای از واقعیت حزنانگیز آن، امرى لازم و ضرورى به نظر مىرسد.
این اهانت به حرم ائمه معصومین تقریبا در طول تاریخ بیهمتاست و جز اهانت وهابیان سلفى و حکام بنىالعباس به مرقد حضرت امام حسین در کربلا، نظیرى براى آن نمىتوان یافت.
این انفجار در شرایطى به وقوع پیوست که جهان اسلام را موجى از هم بستگى و اتحاد در مقابل اهانت رسانههاى غربى به ساحت پیامبر اکرم فراگرفته بود. حرکت یکپارچه مسلمانان در محکومیت کاریکاتورهاى موهن، در این مقیاس و با این وسعت، حرکت بى سابقه در طول تاریخ است. حرکتى که نوید روزهاى سربلندى و عزت مسلمین را در سالهاى آتى مىدهد.
شاه بیت این حرکتهاى وسیع و گسترده در میان مسلمانان از آمریکا و اروپا و خاورمیانه گرفته تا آفریقا و جنوب شرق آسیا، چیزى جز اتحاد مسلمین در قالب فرقههاى مختلف نبود. غرب ابتدا با تکرار اهانت روزنامههاى دانمارکى در رسانههاى مختلف اروپایى و آمریکایى و حتى بعضى رسانههاى وابسته کشورهاى اسلامى، در پى آن بود تا از یک طرف از تنها ماندن دانمارک در مقابل جبهه متحد مسلمین و احتمالا ضربه خوردن این کشور در این مواجه جلوگیرى کند و ثانیا با تکرار این عمل ناشایست آن را به امرى عادى تبدیل کرده و قبح آن را بشکند و کم کم آن را در ذهن مسلمین به فراموشى بسپارد. ولى با تکرار این عمل خشم فروخورده مسلمانان بیشتر شد و نتیجه عکس عاید آنان گشت.
3- چرا عراق؟ چرا سامرا؟
کشور عراق به خاطر موقعیت خاصى که در میان کشورهاى اسلامى دارد، از قدیم الایام محل کشمکش و نزاع بوده است. سابقه طولانى تاریخى در کنار ساختار متنوع جمعیتى از شیعه و سنى تا یهودى و مسیحى و زرتشتى و همچنین اقوام مختلف کرد و عرب و ترکمن از یک سو و همسایگى این کشور با کشورهایى که سیستمهاى فرهنگى و حکومتى متفاوت و گاه متضاد دارند از ترکیه و سوریه گرفته تا جمهورى اسلامى و عربستان سعودى همه و همه باعث شده تا این کشور از تنوع دیدگاهها و فرق سیاسى، مذهبى و فرهنگى برخوردار باشد، تنوعى که در بیشتر اوقات عامل تضاد و تخاصم نیز بوده است.
در این بین شهر سامرا نیز موقعیتى خاص دارد. این شهر در منطقهاى سنى نشین واقع شده و حتى تولیت حرم مطهر حضرت امامهادى علیهالسلام و حضرت امام حسن عسگرى علیهالسلام در سالهای گذشته فردى از اهل سنت بوده است. اما بدلیل وجود این حرم مطهر، شیعیان نیز در این شهر چه به عنوان زائر و چه به عنوان مجاور، حضور پررنگی دارند. همچنین شهر سامرا در مناسبتهاى مختلف این شهر پذیراى دستههاى مختلف عزادار از مناطق مختلف عراق است. اما به دلیل وجود اختلاف و در پارهاى موارد تضاد بین عقاید شیعه و اهل سنت، گاه درگیرىهایى بین آنها صورت مىگیرد. با این سابقه ذهنى، سامرا، محل مناسبى براى ایجاد یک درگیرى فرقهاى محسوب مىشود.
تامین امنیت شهر سامرا، برعهده نیروهاى ایتالیایى است و یکى از معدود شهرهایى است که به علت موقعیت خاص آن، نیروهاى پلیس عراق نقش زیادی در اداره و حفظ امنیت آن ندارد. سامرا به دلیل موقعیت جغرافیایى مناسب و وجود پل در ورودی شهر از امکان ویژهای برای کنترل ورود و خروج افراد برخوردار است. نکته جالب در مورد سامرا این است که مسئولین امنیتى تعدادى از شهرهاى عراق از جمله سامرا و کاظمین به تازگى تغییر کردهاند و افراد جدیدى با نظر نیروهاى اشغالگر بر سر کار آمدهاند.
4- بعد از برگزارى انتخابات پارلمانى عراق و پیروزى فهرست عراق یکپارچه، جداى از بسیارى از مسایل سیاسى و امنیتى، اشغالگران فهمیدند که احتمالا با بر سر کار آمدن این خط فکرى باید غزل خداحافظى را در عراق سر دهند، اما همانطور که «جک ستراو» وزیر امور خارجه بریتانیا در ابتداى ورود اشغالگران به عراق گفت، آنان به عراق آمدهاند تا بمانند.
نظریه پایان تاریخ و توسعهطلبى لیبرالیستى، به عنوان مبانی حمله به عراق هیچگاه این اجازه را به اشغالگران نمىدهد که به این راحتىها عراق را ترک کنند. علاوه بر این با پیروزى جنبش حماس در فلسطین و مقاومت حزب الله در برابر فشارهاى بینالمللى و همچنین وجود جمهورى اسلامى ایران به عنوان قلب تپنده جهان اسلام در همسایگى عراق، لزوم حضور طولانى مدت نیروهاى نظامى ایالات متحده در این منطقه، از سوى کارشناسان مسایل نظامى و استراتژیک ایالات متحده، به حاکمان کاخ سفید گوشزد شده است.
آمریکا براى این که بتواند اولا اتحاد و یکپارچگى مسلمین را که بر اثر قضیه کاریکاتورهاى موهن به وجود آمده بود از بین ببرد و آنان را مشغول به جنگ فرقهاى نماید و ثانیا حضور طولانى مدت خود را به بهانه حفظ نظم و امنیت در عراق توجیه نماید، نیاز به چنین حادثهاى داشت.
5- جداى از دخالت یا عدم دخالت نیروهاى اشغالگر و حضور مستقیم آنان در کارگردانى در این حادثه، عملکرد بنگاههاى خبرپراکنى غربى بسیار مبهم و سوال برانگیز است. خبرگزارىهای غربی با ارسال اخبار جهتدار سعى در القاى این امر داشتند که این انفجار نتیجه درگیرى فرقهاى شیعیان و اهل سنت است. شبکههاى تلویزیونى غربى با ارسال اخبار مختلف و در پارهاى موارد کذب سعى در تحریک شیعیان براى حمله به مساجد اهل سنت را داشتند. بسیارى از این خبرگزارىها در ساعات نخستین وقوع حادثه با انتخاب تیترهایى مثل «جنگ فرقهاى در عراق» و یا «جنگ شیعه و سنى» و تیترهاى مشابه بر روی خروجى تلکسهای خود سعى در القائات خاص به مخاطبان داشتند.
کشف تعدادى جسد در شهرهاى مختلف عراق از جمله بغداد و بصره و متعاقب آن انتساب این جنایت به شیعیان در کنار پوشش خبرى گسترده شبکههاى غربى از این واقعه، و پخش مکرر صحنههاى دردآورى از بناى نیمه ویران حرمین سامرا در کنار تظاهرات مردم خشمگین سامرا، که گاه در دست بعضى از آنان اسلحه هم مشاهده مىشد، بیشتر به خاطر این است که احساسات پاک شیعیان و برادران اهل سنت تهییج شده و با تحریک آنان مقدمات یک جنگ فرقهاى در عراق و متعاقب آن در کل سرزمینهاى اسلامى ایجاد شود.
6- در وراى تمام مسایل مطرح شده این نکته قابل تامل است که چرا این انفجار و حمله در این زمان خاص یعنى چهارشنبه صبح انجام شده است. طبق روایات، حضرت حجت (عج) چهارشنبه صبح به بارگاه مقدس پدر و جدشان تشریف مىبرند و در سرداب معروف که محل غیبت ایشان نیز مىباشد به نماز مىایستند. همزمانى این دو واقعه جاى تامل دارد.
هنگامى که یک فرهنگ در تقابل با دیگری به نقطه تضاد مىرسد، اگر نتواند در بحثهاى معرفتى و ایدئولوژیکى نظرى بر او فائق آید، نمادهاى فرهنگی مقابل را هدف قرار مىدهد. مهدویت و جامعه مهدوى یکى از ویژگىهاى اساسى تفکر شیعه است. مکانهایى چون مسجد سهله در کوفه و یا سرداب سامرا، هر کدام نمادى از این ویژگى تفکر شیعى به حساب مىآیند.
اندیشه مادى غرب، در تقابل با مکتب اسلام شیعى به بن بست رسیده است و به همین دلیل درصدد حمله به نمادهاى این تفکر برآمده است. حمله وحشیانه به مسجد سهله و کشتار وحشتناک شیعیان به بهانه حضور نیروهاى جیشالمهدى در آن مکان را همه به یاد داریم. حملهای که هدف اصلی آن مسجد سهله بود نه چیز دیگر. اخبار جسته و گریختهای که در ابتدای ورود اشغالگران از شکنجه علما و روحانیون شیعه برای گرفتن اطلاعات در مورد مکان زندگی حضرت حجت (عج) و خصوصیات ایشان توسط نیروهای اشغالگر و سرویسهای امنیتی و اطلاعاتی آنان از یادمان نرفته است. به نظر مىرسد حمله ددمنشانه اخیر نیز، نماد مهدویت در تفکر شیعى را هدف گرفته است، و در پى آن بوده تا با تخریب مرقد مطهر حضرت امامهادى علیهالسلام و امام عسگرى علیهالسلام و همچنین سرداب سامرا، این اندیشه را با چالش مواجه کند، اما غافل از این که مشیت خدا بر این قرار گرفته است که آینده زمین به دستان مهدى موعود سپرده شود و هیچ مشیتى بالاتر از مشیت الهى نیست.