گفتوگو با عضو ستاد نیاوران میرحسین و صاحب پوستر معروف
خبرنامه دانشجویان ایران: پس از اهانت ها و حرمت شکنی های مداوم جریان مدعی تقلب در انتخابات نقاب ها یکی پس از دیگری کنار رفت و شعارهای پر زرق و برق رنگ باخت؛ حماسه نهم دی و کاهش غبار فتنه از صحنه سیاسی کشور باعث شد تا بار دیگر منطق جایگزین احساسات شود و فضا برای تصمیم گیری های عقلانی مهیا.
9 دی ماه 88 بعد از آنکه غبار های فتنه خوابید گروه گروه مردم ایران برای دفاع از حریم امن ائمه اطهار(ع) از همه رنگ به خیابان ها آمدند و شعار "حسین حسین" واقعی سر دادند.
انتخابات تمام شد ولی داغ تهمت های ناروا هنوز باقی است، برخی ها این داغ را از روزی احساس کردند که سبز علوی را روی شعارهای اموی سوار دیدند برخی امروز که کارشان به آتش زدن بیرق حسین(ع) رسیده است.
یکی از این افراد، "محمد رضا رضاییان" است که 9 دی 88 بعد از ماه ها که به قول خودش "سبز" بود آمده بود تا از دروغ گویان و کودتاگران مدرن ابراز برائت کند.
صاحب عکس معروف "آقای موسوی ما ... خوردیم به تو رای دادیم" روبروی خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران» نشست و از ماه ها سردرگمی گفت و گفت.
وی عضو ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی در نیاوران بوده و امروز از تغییر موضع و اظهار تاسفش از رای به میرحسین موسوی پرده برداشت.
خبرنگار خبرنامه دانشجویان ایران: از نقطه صفر ماجرا شروع کنیم؟ یا اینکه از نقطه اوج ماجرا؟ چقدر پول گرفتی تا اون پلاکارد کذا را بالا بگیری؟ خودتون اون پلاکارد رو نوشته بودید؟
رضائیان: منظورتون «ساندیس و کیک» دیگه! تازه یک «پیراهن سبز» هم داشتم، که می خواستم پاره کنم ولی چون ساندیسش مشتی نبود، دیگه از پاره کردنش منصرف شدم!!
رضائیان که در نهم دی پلاکاردی با شعار "آقای موسوی! ... خوردیم بهت رای دادیم" در مورد شروع فعالیت سیاسی خود گفت: اوایل خرداد ماه امسال از طرف یکی از دوستان، به ستاد نیاوران (میرحسین) معرفی شدم. من شرایط کاری خودم را مطرح کردم و گفتم که فقط صبح ها وقت دارم. چون اوایل کار بود و آنها نیاز به نیرو داشتند، هرکس برای کار اعلام آمادگی می کرد، برای کار اجرایی ثبت نام می شد.
رضائیان با اشاره به حضور در میتینگ 2 خرداد در سالن 12 هزار نفری آزادی گفت: فضای خیلی خوبی بود یعنی حداقل مطابق ذهنیات من بود. یک فضای کاملا شاد، آزاد و البته با سخنرانی های پوپولیستی! آقای "کامبوزیا پرتوی" صحبت کرد و گفت: "من هر کاری که این رئیس جمهور می کنه، احساس حقارت می کنم. هر جایی این رئیس جمهور می ره، من احساس حقارت می کنم. و بیشتر از همه احساس حقارت می کنم چون یک آدم کوچولو منو کوچیک کرد" بعد فائزه هاشمی صحبت کرد و گفتن اینکه «بر این آقا امر مشتبه می شه و ادعای امام زمانی می کنه». بیشتر سخنرانی ها مبنای منطقی نداشت؛ فقط جنبه احساسی و پوپولیستی و البته عوام فریبانه، برای اینکه ملت خوششون بیاد و خوشمان هم آمد.
شعار ها هم علیه امام و انقلاب مثلا شعار «ننگ ما ننگ ما وزیر فرهنگ ما»؛ «دولت سیب زمینی» هرچند توهین به دولت بود ولی ضد نظام نبود. حتی شعار هایی بر محور امام هم می دادند. مثلا «رای ما یک کلام نخست وزیر امام»؛ «سه سید فاطمی خمینی خامنه ای خاتمی» از این قبیل شعار ها هم می دادند. و من فکر کردم این جریان هم به امام و هم به رهبری معتقده و حالا در کنار این ها یک جور شادی هم هست. خب خیلی فضا جذاب بود.
رضائیان با اشاره به فضای نامتعارف ستاد نیاوران از اولین تناقضات ایجاد شده در خودش گفت و افزود: همه چیز آنجا روبراه بود، روابط دختر و پسر که خیلی آزاد بود. در ستاد همه به اسم کوچک خطاب می شدند. فضا یه طوری بود که آنجا برای هر چیزی مهیا بود!
[خبرنامه دانشجویان ایران از بیان مصادیق نامتعارف در شرع، که در ستاد نیاوران عرف بوده است، معذور است]
عضو ستاد موسوی با اشاره به این که کسانی که دم از التزام به امام می زنند باید التزام رفتاری یا لااقل علاقه و احساس علقه به امام را هم داشته باشند، تصریح کرد: در شب رحلت امام خمینی این تناقضات بیشتر شد؛ آنها با اینکه شعار می دادند «رای ما یک کلام، نخست وزیر امام» در شب رحلت امام دست به اعمالی زدند که نادرست بود، رقصیدن در شب رحلت امام معنی نداشت یا ... [برخی توضیحات آقای رضاییان قابل نشر نیست] اما فضا به قدری احساسی بود که مجالی برای تصمیم گیری عقلانی وجود نداشت.
وی در پاسخ به این سوال که چرای لیدرها و گردانندگان ستاد واکنشی در قبال این مسائل نشان نمی دادند، گفت: واکنش مجید (لیدر و رئیس ستاد نیاوران) و استدلال وی برای من جالب بود! مجید در جلسه گفت: "ببینید، من از همه کارهای شما خبر دارم، اما اگر بچه های اون طرفی از این جریانات خبر دار بشوند، این جور کارهای شما سوژه تبلیغاتی علیه ما می شود" یعنی خدا شاهده یک بار نگفت کارهای شما اشتباهه؛ فقط به این فکر بود که لو رفتن این ماجراها و داستان های این شکلی در انتخابات به نفع جریان سبز نیست و از این می ترسید تا این موضوع سوژه ای بشود تا جریان رقیب بگوید که اینها ضد دین هستند. ببینید یعنی تنها نگرانی او این بود که جریان رقیب بگوید شما ضد دین هستید. در آن محیط اعتقاد به دین یک حرف بی معنی و چرت بود؛ در جمع 40 نفری که در ستاد بودند فقط 3 نفر نماز می خواندند.
رضائیان در خصوص زمینه سازی برای پذیرش تقلب، افزود: بحث تقلب از قبل از انتخابات مطرح بود و ستاد توصیه می کرد که حتما در مدارس رای بدهید نه مساجد؛ با خودکار خودتون رای را بنویسید چون می گفتند که رای ها را عوض می کنند؛ در واقع این زمینه ها چیده می شد تا ما بعد از انتخابات تقلب را باور کنیم!
وی افزود: در ذهن همه ما بود که احمدی نژاد از موسوی بهتر است. از مناظره، از عملکردش، حتی آمارهایی که در مورد تورم و مسائل اقتصادی بود، حتی از نظر آزادی های اجتماعی، حتی از نظر موسیقی و فیلم. اما اگر بحثی می شد به بعضی بچه ها که متمایل به احمدی نژاد بودند، می گفتند: "شما مگه دیوانه اید، ستاد احمدی نژاد چه خبره، چند تا آدم ریشو با خانم هایی که فقط دماقشون پیداست، می خوای اونجا چی ببینی؟! چهارتا دختری که نقاب گذاشتند؟! بیا اینجا همه چی مهیاست! عشق و حال اینجا هست، ...اینجا هست، ...اینجا هست، اونجا می خوای بری چی کار؟" [برخی حرف های آقای رضاییان حذف شده است] در واقع در ظاهر قضاوت می کردند، حتی اگر به عملکرد خوب احمدی نژاد اذعان داشتند می گفتند: "او قیافه خوشگلی نداره و تو مجامع بین الملل آبروی ما می ره! او در شان رئیس جمهور ایران نیست" و مقایسه می کردند با اوباما که او مشاور مد و لباس دارد ولی احمدی نژاد با کاپشن سفر می کند. من بعد ها متعجب شدم که چطور کسی برای قدرت به ارزش های گذشته خود پشت پا بزند. در دولت 8 ساله موسوی معاون ایشان در نامه ای می خواهد تا دختران بدحجاب از یک سری خدمات اجتماعی مثل پاسپورت و گواهینامه و... محروم بشوند. و اینها برای من بعدها سوال شد. ما حتی از موفقیت های برنامه هسته ای یا سفرهای استانی هم مطلع بودیم ولی اینقدر غرق لذت بودیم که منطق جایی نداشت.
رضائیان با اشاره به افزایش تناقضات رفتاری تا راهپیمایی روز قدس افزود: من چرا از این جریان کنار کشیدم؟ من از این جریان یک سری پارامترهای رفتاری متناقض دیدم و این ها باعث ناامیدی من از این جریان شد و از این جریان کنار کشیدم! خب اول اسم امام بود، حرف از رهبری بود. من تا روز قدس که شعار ها از بحث انتخابات خارج شد سبزی بودیم و تو اجتماعات آنها شرکت می کردم. تا جایی که روز قدس شعار می دادند "درود بر اوباما" یعنی امید و آمالشون شده بود رئیس جمهور آمریکا!
من دیدم کسانی حرف از امام می زدند به جایی رسید که امام را زیر پا له می کردند و آن حرف های قبلی مزخرفاتی بیش نبود! کسانی که با شعار «رای ما یک کلام نخست وزیر امام» سعی داشتند امام را هم مصادره به مطلوب کنند که هیچ غرابتی با امام و ثمره تلاش امام که جمهوری اسلامی است، نداشتند و حرف و عمل آنها یکی نبود. موسوی نشان داد که برای قدرت حاضر است هر کاری بکند، یک سیاست مدار لجباز که تمام ایران را در شمال تهران خلاصه می کرد و می گفت من با اقتدار رئیس جمهور خواهم شد پس بقیه ایران چی؟
کروبی که با اقداماتش تابوت خود را می ساخت، بعد از انتخابات مرد، بحث تجاوز بحث کمی نبود و چقدر ضد انقلاب ها و خارج نشین از این مسئله بهره برداری کردند. اما فعلا آقای کروبی که مدعی التزام عملی به خط امام است به جایی می رسد که مسعود رجوی که هر سال، 14 خرداد، در اردوگاه اشرف جشن می گرفت، از ایشان حمایت کند. درصورتی که امام می گفت: «هرجا دشمنان شما را تائید کردند همان روز، روز بدبختی ماست» خب اینها توجیه پذیر نبود. من روز قدس که شعار ها عوض شد، از جمع آنها جدا شدم.
رضائیان با تحلیل جریان اصلاحات افزود: اصلاحات پس از شکست در شورای شهر و مجلس دید که وجهه ای برای خود ندارد لذا سعی کرد تا چهره ای را معرفی کند که از هر نظر مناسب باشد و به موسوی هم القا می کردند که تو صد در صد برنده ی انتخابات هستی! شاید اگر شخص دیگری بود این طور نمی شد! کروبی دوره قبل چند میلیون رای داشت ولی افتضاح امسالش را ببینید! یعنی یدک کشیدن عنوان «نخست وزیر امام» وجهه مناسبی برای او رقم زده بود. از این 13 میلیون که همه سوسول و قرتی نبودند؛ من می دیدم حتی بعضی از مذهبی ها هم به موسوی رای دادند. که شاید اگر خود خاتمی یا کس دیگری مثل کروبی مطرح بود اینقدر رای نداشت. شاید همچین پیشینه ای باعث شد که حتی شورای نگهبان هم چنین افرادی رو تائید صلاحیت کرد و اینجاست که به این نکته می رسیم که واقعا «ملاک حال افراد است» اما بعد از نماز جمعه رهبری باید همه چیز تمام می شد. واقعا امکان تقلب 11 میلیونی وجود نداشت. حتی اگر همه آن چیز هایی که جریان مدعی می گفت، هم درست بود تعدادی نزدیک به یک میلیون رای می شد. اما ذهنیات ایجاد شده از قبل، آن هم به صورت گسترده، باعث شد پذیرش تقلب راحتتر باشد. و من یواش یواش احساس کردم که به پیاده نظام این جریان تبدیل شدم که زمینه چینی این برنامه این بود که از قبل ما را برای پذیرش تقلب آماده کرده بودند.
رضائیان همچنین در تحلیل ریشه و منشا اهانت به امام و روز عاشورا گفت: بذر این اتفاق جایی پاشیده شد که گفتند: «امام باید به موزه برود»؛ جایی که گفتند: «کشته شدن امام حسین نتیجه خشونت طلبی پیامبر و حضرت علی است»؛ اینها نتیجه چاپ و نشر مقالات دوم خردادی بود که ثمره آن همین اهانت ها به عاشورا شد. من تشابهات زیادی بین مجاهدین و جنبش سبز می بینم. از تغییر ایدئولوژی بگیرید تا کار کردن روی تفکرات جوانان و دانشجویان.
رضائیان در پایان در تشریح تغییر مواضعش افزود: من برای دین، امام و رهبری برگشتم؛ من اگر در جریاناتی، جریان ساز بشوم و باعث گمراهی دیگران، قطعا ضامنم و باید روزی جوابگو باشم بالاخره همه چیز که لذت دنیا نمی شود! تازه الان که حجت تمام شده و اگر کسی در تظاهراتی شرکت کند واقعا برای ضد انقلاب رفته و باید جوابگو باشد. شاید من نماز نخوانم ولی با یک حرف ممکن است خیلی ها منحرف بشوند و از تاثیرات آن نمی شود غافل شد. یعنی من با یک حرفم می توانم در یک نسل تاثیر گذار باشم. خیلی از این آقایان با عملکرد خود، با حرفهای خود، اسلام ستیزی کردند و نمی شود گفت تاثیر آن فقط مال همان روز و همان ساعت است؛ و من فکر می کنم برای این طور مسائل براحتی روز قیامت بی خیال نمی شوند.